همه دروغ‌هاي مركل در مورد جنگ افغانستان
ارسالی صمیمی ارسالی صمیمی

يك سياستمدار آلماني طي مقاله‌اي با تاكيد بر استعماري بودن جنگ افغانستان از حضور آلمان در اين جنگ به شدت انتقاد كرده و به تحليل دروغ‌هاي بيان شده از سوي دولت آلمان در مورد اين جنگ پرداخته است.

به گزارش او حضور و مشاركت در يك جنگ براي آلماني‌ها بسيار ناخوشايند است. از اين رو آنگلا مركل صدراعظم آلمان اين‌طور وانمود مي‌كند كه سربازان آلماني حاضر در افغانستان با هدف كمك به ثبات اين كشور و پس از برقراري صلح، مشاركت در امر بازسازي، در اين كشور حضور دارند.

اين در حالي است كه افكار عمومي آلمان به طرز فزاينده‌اي خواهان خروج سربازان آلماني از افغانستان هستند.

بر اساس اين گزارش، "الريچ ريپرت " (Ulrich Rippert)، سياستمدار آلماني و رييس حزب "پي‌اس‌جي " اين كشور در گزارشي براي پايگاه خبري - تحليلي "ولترنت " مي‌نويسد: در ميان مخالفت رو به گسترش افكار عمومي آلمان با جنگ، صدراعظم آنگلا مركل بيانيه‌اي را به پارلمان ارايه كرده و در آن يك بار ديگر كوشيده تا استقرار سربازان آلماني در افغانستان را توجيه كند.

اين گزارش با بيان اين مطلب كه مركل تاكيد كرد كه هيچ "راه جايگزيني " به جاي حضور نظامي در افغانستان وجود ندارد، مي‌نويسد: سخنراني او در پارلمان مجموعه‌اي از عبارات تبليغاتي، تحريف و دروغ‌هاي آشكار بود.

ريپرت معتقد است كه مركل در واقع سعي داشت تا شرايط سياسي را براي حمله نظامي عليه طالبان شمال افغانستان آماده كند و اين مطلب نيز موضوعي بود كه يك روز قبل از سخنراني او توسط ژنرال "استنلي مك‌كريستال "، فرمانده آمريكايي نيروهاي متحد در سفر به برلين مطرح شد.

اين گزارش در ادامه با اشاره به ترفند مركل براي فرونشاندن جو ضد جنگ در آلمان مي‌نويسد: مركل سخنراني خود را با نقل قولي از "هلموت اشميت " (Helmut Schmidt) صدر اعظم اسبق آلمان شروع كرد. كه با اشاره به موفقيت‌هاي سربازان جوان آلماني گفته بود دليل اين موفقيت‌ها اين است كه آن‌ها به كشوري خدمت كردند كه تنها اهداف صلح‌آميز را پيگيري مي‌كند.

مركل در سخنان خود اظهار داشت كه سخنان اشميت مبني بر اينكه " اين كشور هيچ‌وقت از شما سوءاستفاده نخواهد كرد. " همچنان معتبر و صحيح است.

اين گزارش مي‌افزايد: ارجاع مركل به اشميت از چند جنبه براي او مفيد بوده كه از جمله آن‌ها مقابله با احساسات رو به رشد ضد جنگ مردم آلمان بوده است.

به هر حال دليل اينكه مركل و يا نويسنده گان متن سخنراني‌های او، از اشميت ياد كرده‌اند اين است كه قول مبني بر اينكه سربازان آلمان مورد سوء استفاده قرار نمي‌گيرند، هم‌اكنون به وضوح نقض شده است. بطوريكه اكنون هشت سال است كه سربازان آلماني بر اساس اهداف كاملا اشتباه و گمراه ‌كننده‌اي به افغانستان فرستاده شده و مي‌شوند. به زبان ديگر بطور سيستماتيكي به اين سربازان و مردم آلمان دروغ گفته شده است.

سال‌هاست كه ادعا مي‌شود ماموريت آلمان‌ها، "بازسازي " افغانستان و منحصرا با هدف توسعه اقتصادي اين كشور و ايجاد ساختارهاي دموكراتيك در آن است. و هيچ سخني از "جنگ " به ميان نمي‌آيد. حتي در تصميمات پارلمان آلمان كه هر ساله حضور در افغانستان را تمديد مي‌كند نيز هيچ‌گاه از واژه "جنگ " استفاده نشده است.

اين سياستمدار آلماني ادامه مي‌دهد: در حالي كه تعداد سربازان خارجي حاضر در افغانستان به 130 هزار نفر افزايش يافته و هزاران تن از غيرنظاميان افغان نيز كشته شده‌اند، ماموريت آلمان‌ها در افغانستان همچنان يك "ماموريت امنيتي و توسعه‌بخش " ناميده مي‌شود.

بر اساس اين گزارش، مركل در سخنراني خود تلاش بسيار زيادي كرد تا افسانه ماموريت بازسازي افغانستان را حفظ كند. اگرچه با تشديد جنگ و آمار رو به افزايش مرگ سربازان،‌ اين امر بسيار دشوار است.

اما دومين دروغ مركل اين گفته اوست: "سربازان كشته شده ما، جانشان را براي آزادي، اجراي قانون و دموكراسي دادند. "

ريپرت توضيح مي‌دهد: بر اساس گزارش سازمان ملل، از زمان شروع جنگ، حدود 50 هزار نفر جانشان را در افغانستان از دست دادند.

اين سياستمدار با بيان اين مطلب كه در حقيقت يك قدرت بزرگ شديدا مسلح و مجهز به تسليحات مدرن مشغول وحشيگري عليه مردم يك كشور توسعه نيافته است، مي‌پرسد: كجاي اين عمل، به آزادي ربط دارد؟

در ادامه اين گزارش آمده: مركل با اشاره به تجربه بدش از آلمان شرقي سابق، اجراي قانون را "گرانبهاترين سرمايه مردم " ارزيابي كرد. اما اين در حالي است كه نيروهاي آلمان در افغانستان از يك رژيم فاسد حمايت مي‌كنند. توليد مواد مخدر در افغانستان، سال گذشته به ركورد تازه‌اي رسيد و 9 هزار تن ترياك خالص توليد شد.

اين نويسنده با بيان آنكه سخنان مركل در مورد دموكراسي با يكديگر تناقض دارند افزود: مركل گفته بود كه تلاش براي ايجاد "دموكراسي به سبك غربي " در افغانستان غير واقع‌بينانه و واهي بوده است. از سوي ديگر او تاكيد كرده است كه روش‌هاي سنتي همچون "لويه جرگه " بايد قانوني شناخته شوند.

در همين رابطه مركل همچنين بارها حمايت خود از استراتژي جديد افغانستان را كه در ماه جنوری و در كنفرانس لندن اتخاذ شده، اعلام كرده است. اين استراتژي همكاري‌هاي نزديك‌تر با حاكمان محلي از جمله "طالبان ميانه‌رو " را توصيه مي‌كند، امري كه مركل آن‌ را "تحويل دادن مسئووليت " توصيف مي‌كند.

در حقيقت استراتژي جديد به معناي تقويت رهبران قبيله‌اي و جنگ‌سالاران منطقه است كه اين امر موجب فرو رفتن افغانستان به يك جنگ شهري و قبيله‌اي هميشگي خواهد شد كه حتي از قبل هم فلج‌كننده‌تر خواهد بود.

اين گزارش حاكيست، تداوم مناقشات منطقه‌اي موجب شده تا افغانستان نيز همواره در اختيار منافع امپرياليست‌ها باشد. بطوريكه ارجاع صدراعظم آلمان به "ساختار خودكفاي امنيت " در حقيقت قديمي‌ترين روش سياست استعماري امپرياليسم، يعني "تفرقه بيانداز و حكومت كن "، است.

بر اساس اين گزارش، الريچ ريپرت " (Ulrich Rippert)، سياستمدار آلماني و رييس حزب "پي‌اس‌جي " اين كشور در ادامه مقاله‌اي كه در پايگاه خبري - تحليلي "ولترنت " منتشر شده مي‌نويسد: اما تنها اين استراتژي افغانستان نيست كه دموكراسي را به سخره گرفته است، بلكه حتي در خود آلمان نيز دولت نشان داده كه چگونه در رابطه با دموكراسي فكر مي‌كند. دولت در حالي جنگ را ادامه مي‌دهد كه 70 درصد از جمعيت كشور با آن مخالفند.

و اما دروغ سوم آنگلا مركل اين بوده كه جنگ افغانستان به ارتقاي امنيت آلمان كمك خواهد كرد.

ريپرت توضيح مي‌دهد: يك بار ديگر مركل براي دليل آوردن بر ادعايش به سوسيال دموكرات‌ها متوسل شده و با نقل قول از "پيتر استراك "،‌وزير دفاع اسبق آلمان گفت: امروزه هيچ كسي نتوانسته واضح و دقيق از اهميت افغانستان سخن بگويد. نگاه مختصري به نقشه، موقعيت اين كشور را نشان مي‌دهد كه با پاكستان و ايران مرز مشترك داشته و اهميت زيادي براي امنيت بين‌الملل دارد. در افغانستان تروريست‌هاي خطرناكي آموزش مي‌بينند و اين خطر در كشورهاي همسايه وجود دارد كه اين تروريست‌‌ها به بمب هسته‌اي دست پيدا كنند.

گزارش ولترنت مي‌نويسد: اما چيزي كه مركل بيان نكرد، اين است كه تقويت و توسعه جنگ طي هشت سال گذشته موجب بهبودي اوضاع امنيتي منطقه نشده و حتي شرايط بطور مشهودي بدتر نيز شده اشت.

در همين رابطه بيانيه تعدادي از سربازان آلماني كه در شماره اخير هفته‌نامه "اشپيگل " به چاپ رسيده نيز بسيار جالب توجه است؛ كاپيتان "جان.اس " كه گردان تحت اختيار وي چندي پيش مورد حمله شورشيان قرار گرفته و سه تن از سربازانش كشته شدند، در اين بيانيه اقدام به مقايسه شرايط فعلي افغانستان با سه سال پيش مي‌كند: در آن زمان (سه سال قبل) ما قادر بوديم تا با خروج از وسايل نقليه خود به ميان مردم برويم. اما امروز همه چيز متفاوت است. در اوايل ماه اپريل، بسياري از بخش‌هاي منطقه عملياتي بر روي نقشه به عنوان مناطق ممنوعه و غيرقابل ورود علامت‌گذاري شده بودند. كه اين امر براي من و سربازانم نااميد كننده است.

ريپرت ادامه مي‌دهد: بيانيه سربازان آلمان به صراحت اعلام مي‌كند كه عمليات نظامي در افغانستان بر خلاف ادعاهاي تبليغاتي صدراعظم و وزير دفاع متكبر وي، پيش مي‌ورد.

اين در حالي است كه مركل نيز در اعلام سياست‌هاي خود با بيان جمله كوتاهي، موضع مهمي را اتخاذ كرده و گفته بود كه وي نمي‌خواهد و نمي‌تواند در مورد رويدادهاي سال‌هاي 1989 و 1990 صحبت كند؛ در اين سال‌ها سربازان شوروي پس از ده سال عمليات به وطن شان باز گشتند.

اين گزارش مي‌افزايد: چندان سخت نيست كه دليل آنكه مركل نمي‌خواهد در مورد تاريخ افغانستان صحبت كند، را متوجه شويم. وي در صورت صحبت از جنگ شوروي بايد اين مطلب را نيز بيان كند كه چگونه القاعده و گروه‌هاي شبه‌نظامي ديگر، در دهه 80 ميلادي توسط سيا ايجاد شده و سپس آمريكا با دادن سلاح، آن‌ها را به جنگ با شوروي فرستاد. و يا او بايد در اين مورد نيز صحبت كند كه برژينسكي، مشاور امنيتي رئيس‌جمهور وقت آمريكا (1977-1981) و مشاور كنوني اوباما، حضور در افغانستان را دفاع از سلطه آمريكا بر جهان مي‌داند. و يا حتي مركل بايد اعلام كند كه جنگ عليه كساني كه قدرت را در كابل بدست دارند، از مدت‌ها قبل از حملات 11 سپتامبر، برنامه‌ريزي شده بود.

بطور خلاصه اگر مركل در مورد تاريخ افغانستان بحث كند، روشن مي‌شود كه عمليات نظامي كنوني نيز يك جنگ استعماري است.

ريپرت با اشاره به مخالفت احزاب سياسي آلمان با سياست‌هاي دولت اين كشور در افغانستان مي‌نويسد: حتي "يورگن تريتين " از حزب "سبز " كه از حاميان مركل به شمار مي‌رود نيز موضع ضد جنگي اتخاذ كرده و از دولت خواسته تا آشكارا از اشغالگرايانه بودن جنگ سخن بگويد.

"گريگور جيسي "، سخنگوي حزب چپ آلمان نيز با انتقاد از جنگ افغانستان به بيان آمارهاي ارايه شده از سوي سازمان ملل مي‌پردازد كه نشان دهنده شكست كامل بازسازي اقتصادي و اجتماعي در اين كشور بوده است.


May 7th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی